
شعری از شمس الدین محمد حافظ شیرازى درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه
زهى خجسته زمانى که یار باز آید به کام غمزدگان غمگسار باز آید
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم بدان امید که آن شهسوار باز آید
اگر نه در خم چوگان او رود سر من ز سر نگویم و سر خود چه کار باز آید
مقیم بر سر راهش نشسته ام چون گرد بدان هوس که بدین رهگذار باز آید
دلى که با سر زلفین او قرارى داد گمان مبر که بدان دل قرار باز آید
چه جورها که کشیدند بلبلان از دی به بوى آنکه دگر نو بهار باز آید
ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ که همچو سرو به دستم نگار باز آید
شعر ارسالی اقای جعفر جابری