نوروز در گرده

parvizesrafiligerdeh7.jpg

آقای محمد آزاد گرده مقاله بسیار جالب در باره نوروز نوشته اند.
من با اجازه ایشان چند نکته اضافه می کنم.
البته نوشته من از نظر انشاء ، املاء و برای اثبات پذیری کامل نیاز به اصلاح دارد.

نوروز یادگار نیاکان ما یکی از مهمترین جشن و پر افتخار ترین نشانه کشور ما است.
هزاران سال پیش در یک زمستان هوا بسیار سرد و یخبندان شده و از آفتاب خبری نبود. خیلی از حیوانات و مردم در ایران از سرما ناپدید شدند. پادشاه ایران در آن زمان جم در کاخ خود ناراحت و نگران نشسته و دعا میکرد. یک دفعه صدای مردم را شنید ( داد می زدند! شید، شید، یعنی خورشید. جم از کاخ بیرون دوید. دید، که طوفان و ابر بکلی رفته و آفتاب گرم به تابیدن شروع شده و برف و یخ در حال ذوب هستند. در مدت کمی زمستان تبدیل به بهار دلپذیر شد. جم اسم خود را جمشید نامید و آن روز را هم روز نو یا نو روز، یا ناو سردا (سال نو) نام گذاشت.
نو روز را در کشور های مجاور ایران، در هندوستان، در چین نزاد ایرانی، در زنگبار در آفریقای شرقی نژاد ایرانی و در شوروی جشن می گیرند.


بنا بدر خواست جمهوری آذربایجان، سازمان ملل متحد درماه اسفند 1388 ، خورشیدی 21 مارس را روز جهانی عید نوروز شناخت.
حالا در باره نوروز
شمع: روشن کردن: در شب نوروز در گرده در خانه ها ، در طویله ها که نشان آتشکده زردشت است شمع روشن میکردند.
شار آتماخ یا آتش اندازی): در گرده جوانها یک چوب به درازی 50 سا نتیمتر با پارچه آغشته به نفت پیچانده با سیم محکم بسته، پارچه را آتش زده و در تاریک شب در خرمن های ده به هوا پرتاب می کردند.
تخم مرغ بازی: تخم مرغ پخته و رنگ کرده و یا نه پخته را به هم می زدند. تخم مرغ هر کس شکست او تخم مرغ را می باخت. هر روز صد ها تخم مرغ عوض بدل می شد. مردها خانه هارا برای تخم مرغ پوست سفت می گشتند و با دندان مرغوبیت آنرا آزمایش می کردند. و یا تخم مرغ را در3 پشته خا کستر پنهان می کردند تا حریف محل تخم مرغ را با انتخاب یک پشته خاکستر حد ث بزند در صورت اشتباه می بازد. (کوله باسدرماخ)
حنا بندان: در چهار شنبه سوری زنها و بچه ها کف دستشان را و حیوانات سفید رنگ و یا قاشقا ( حیوانی که پیشانی سفید داشت حنا می گذاشتند.
نهره چوپی همه مردم در چهار شنبه سوری به شوربلاغ و یا کهریز رفته 3 بار از روی آب می پریدند و دست و صورت را با آب می شستند. ( زنان در موقع بر گشت یک چوب خشک از درخت کنده با خود به خانه می آوردند و به نهره (خیک) می بستند. عقیده داشتند این عمل باعث می شود کره خیک زیاد شود.
تکم چی: با شعر و آواز دلپذیر در گرده خانه به خانه می گشت مردم بتکمچی پول می دادند.( اگر دلتان خواست شعر تکم چی را برای تان بنویسم هنوز در خاطرم است.)
حاجی فیروز که همه آشنا هستند.
چهار شنبه سوری در آداب و رسوم ازدواج در گرده و ویلکیج بسیار تاثیر داشت: برای مثال:
در قدیم بازار نمین در پنج شنبه ها از طلوع آفتاب با کوس و طبل و شیپور شروع شده و در ساعت 4 بعد از ظهر با طبل و شیپور تمام می شد ( بستگی به روشنایی هوا در زمستان ساعت 2 تمام می شد.) در آن زمان به علت کمبود خانواده در دهات ( برای مثال در سال 1193 در ده اُچ بلاغ فقط 3 تا خانواده ساکن بودند و در سال 1220 هنوز هم همان 3 خانواده مسکون بودند) لذا در اثر کمبود دختر و یا پسر جوان در دهات برای ازدواج اشکال داشت. در میدان نمین روز بازار چهار شنبه سوری که آخرین روز بازار قبل از نوروز بود، گوشه ای در میدان نمین به نام گوشه دختر بود. در آن جا از آستارا و از اردبیل وسایل آرایش از قبیل گردن بند، النگو، منجخ ، سرمه، ملچی، ملچی دان و لباس دخترانه می فروختند. دختر های 12 به بالا با لباسهای رنگین و سر بر آراسته در گوشه دختر برای خرید جمع شده و پسر ها از دهات برای انتخاب نام زد ها به میدان می رفتند. مادران پسران و دختران هم برای خرید هم در نمین بودند. پسر و دختر بدون تماس باهم هم دیگر را ور انداز کرده و عاشق همدیگر می شدند ( عشق دریک نگاه). مادران آنها با هم ملاقات و نامزدی به راه می افتاد. سالهای بعد تعداد نو جوانان در دهات زیاد شد و این رسم از میان رفت و رسم تازهای ظهور کرد بنام دید و باز دید نوروز.
دختران نو جوان در روزهای نوروز در خانه مانده، پسران دهات برای تبریک عید به خانه دختران میرفتند. اگر از همدیگر را پسندیدند نامزدی شروع می شد. شعری در این باره هست:
سالها گفته ام این ماه ، که چون سال شود نو عید را کرده بهانه، رخ زیبات به بوسم
ولی آن روز هم از کثرت ، نتوانم که به کام دل خیش، تنهات به بوسم
دیری نکشید این روش هم از مد افتاد و راه به پاپا خ چی داد.

پاپاخ چی: پاپاخ چی مرد مسن از 80 به بالا که کلاه پوست بره داشت، در روی پله مسجد می نشست، دختری که او بی خبر بود از جلوی مسجد گذشته و پاپاخ چی کلاه را به دخترپرداب می کرد. اگر دختر سر پا ایستاد و نه افتاد دختر آماده برای نامزدی بود. بعضی دختران از جریان پاپاخ چی با خبر بودند و عمداً بدون اثر کلاه می افتادند تا نام زد به شوند. بعضی از دختران هم مقاومت نشان داد عمداً نمی افتادند. این رسم نیز از بین رفت. راه را برای قور شاخ اندازی باز کرد.
قور شاخ آتما: در شب چهار شنبه سوری، قور شاخ از پلاس یا جا جم مثل زنبیل ساخته شده بود. در آن زمان که زمستان ها بسیار سرد می شد. خانه ها یک پنجره بسیار کوچک داشتند و در بام روزنه ای بود بنام باجه برای بیرون رفتن دوده تنور. پسران که خاطر خواه دختران بودند از قورشاخ استفاده می کردند. فورشاخ را که به طناب بسته شده بود به کمک مادر، خواهر یا کس دیگر از باجه آویزان می کردند. پدر یا مادر دختر، دختر را در زنبیل می گذاشتند. برای شناسائی پسر زنبیل به بالا کشیده می شد.
در بام اگر دختر از پسر خوشش نیامد زنبیل را به پاین آویزان کرده و دختر آزاد بود و بجای دختر در زنبیل شیرینی، آجیل و تخم مرغ می گذاشتند. اگر دختر راضی بود دستمال به زنبیل گذاشته می شد و نامزدی به راه می افتاد. یک سال دختری که راضی به قور شاخ شده بود ولی در باجه به پسر گفت عقیده اش عوض شده و به پسر دیگری قول داد که قور شاخ به اندازد. مادران پسر از شنیدن این موضوع طناب را ول کرد و دختر به زمین افتاد. از آن سال به بعد رسم ممنوع شد.
خرید نوروز: خرید نوروز یکی از مهمترین رویداد نوروز است تمام خانواده لباس تازه و برای بچه ها اسباب بازی چوبی، یا گلی می خریدند. من یادم هست در نوروز از بازار نمین بلبل گلی که توش آب می ریختی و فوت می کردی صدای بلبل میداد و زرافه گلی خریدم.

قاشق زنی : بچه ها قاشق و کاسه آهنی در دست گرفته و در جلوی خانه ها کاسه را با قاشق زده سر و صدا راه می انداختند. صاحب خانه در کاسه شیرینی، میوه خشک ، تخم مرغ رنگ کرده و پول می انداختند.

فال گوش: دختر های جوان یا آنهاییکه هنوز شوهر نکرده بودند. در شب چهار شنبه سوری در گوشه های تاریک پنهان شده و به صحبت مردم گوش داد و حرفهای مردم را فال می گرفتند. امید داشتند که کلمه شوهر یا خانه تازه که مربوط به شوهر بود به شنوند.

خانه تکانی: شستن فرش، تمیزکردن خانه و حیاط از آریا ئی های قدیم به جا مانده، عقیده داشتند که ارواح اجداد گذشته در نوروز به خانه قبلی که زندگی کرده بودند می آیند اگر خانه تمیز باشد روح آنها شاد می گردد.

سیزده به در: مردم درباغها و مزارع رفته و پس از ناهار سبزه را در آب روان رود خانه می اندازند و با آن ناراحتی، در و غم و پناه سال کهنه در آب می اندازند. و سل نورا از هر لحاظ شروع می کنند. دختر های جوان و زنهای مجرد دو شاخه گیاه را گره می زنند به امید اینکه در سال نو شوهر کنند.
سیزده به در سیزده به در سال دگر خانه شوهر بچه در بغل ( آ آواز می خوانند).

هفت سین و سفره نوروز (احتیاج به شرح ندارد).
کتاب دینی ( قرآن مجید، یا انجیل و یا توره بستگی به دین هر ایرانی) در سفره می گذاشتند.

در خاتمه هر روز تان نوروز و نوروز تان پیروز باد.
عید نوروز مبارک
از پرویز اسرافیلی گرده

این نوشته در اعیاد و مراسم, تاریخ روستای گرده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *