ادامه داستان گرده

از: پرویز اسرافیلی گرده

parvizesrafiligerdeh7.jpg

داستان گرده
موضوع بیدادگری محمد علی شاه قاجار و حکام ستمگر او

از خانم ( س- نجاتی) در این باره مطالب جالبی دریافت کرده ام و با شما شریک میشوم. امیدوارم از طرف من خود خواهی محسوب نشود. از آن خانم فرهنگ دوست ، روشن فکر و دانشمند از ته قلب تشکر کرده و دوست دارم بدانم که چی نسبتی با گرده دارند. خوانندگان محترم خودشان قضاوت کنند. در باره اسناد گرده که یحیی بیک مالک ده بوده قباله گرده با شجره خانواده یحیی بیک که 200 سال پیش در حاشیه قرآن نوشته شده است در دسته بندی داستان گرده است .

در دوره حکومت قاجار و پهلوی کسی جرعت نداشت نام آنهارا بزبان بیاورد نه اینکه در باره ستمگری آنها چیزی بنویسد. در زمان پهلوی مفقود الاثر میشدی و در زمان قاجار سرتان بریده و از دروازه اردبیل آویزان می کردند. و اطلاعات من از مردم است که در شب نشینی های خصوصی صحبت می کردند و از پدر به پسر و از دهان به دهان گفته شده است و این در همه خانواده ها است. و در باره مالکیت گرده به دسته بندی گرده مراجعه شود که فتو کپی قباله قدیمی گرده در آن نوشته ام. و اموال املاک بدل بیک را که بدستور محمد علی شاه جبار فروختند و فتوکپی آن هم در دسته بندی داستان گرده هست. همه مردم از بزرگ و کوچک می دانند که یحیی بیک مالک گرده بوده و گرده را نوسازی کرد.

تاریخ اردبیل
اردبیل در گذر گاه تاریخ نوشته بابا صفری
صفحه 128

در عهد جبّارانی، مثل ساعدالملک و امیر معزز گروسی و شجاع الدوله و دیگران ، که بنام حکمران از هر گونه اختیاری در این شهر بر خوردار بودند و بدون هیچگونه محکمه و قضاوت سر می بریدند ، دار می زدند ، به دهانه توپ می بستند و وقت بحمام رفتن کلفت آنها ، یا فصد سیر و سیاحت عیالاتشان ، مردم مجبور بودند « کر و کور و دور و رو به دیوار شوند» خیلی آسان بود که آنان را نیز به دست میر غضب به سپارند یا تسلیم چوبه دار کنند. چنانکه کسانی مثل مرحوم میرزا محسن امامزاده ، یا شادروان ملا امام وردی مشگینی ، بدان سرنوشت دچار گردیدند.« در صفحه 206 عکس آخوند بی گناه در بالای دار است».
لزوم احتیاط ایجاب میکرد که روشنفکران اردبیل در آن دوره بطور سّری گرده هم آیند و بر نامه های خود را ، که صرفاً کاشتن تخم آزادی و آبیاری و بارور کردن آن بود.
باقی مطلب را لطفاً در کتاب آقای با با صفری صفه 206- 207 – 203 و در کتاب خیاو یا مشگین نوشته ساعدی 1344 بخوانید.

اردبیل در گذر گاه تاریخ
صفحه 179

بدهانه توپ گذاشتن چوروغ بیک فولاد لو و فرخ بیگ خامسلو بوسیله شجاع الدوله حاکم اردبیل . پس از آن که توپ ها آتش شد بدن های آن دو تکه پاره گردید و هر قسمتی به سمتی افتاد و وقتی سر فرخ بیک در هوا بالا میرفت هنوز سخنانی که در آخرین لحظه بزبان آورده بود از دهانش قطع نشده بود . تاریخ اردبیل پر از ظلم حاکم و دست نشانده های محمد علی شاه است.

از مرکز اسناد تبریز وطن پرست شیر دل سرهنگ پسیان که مخالف استعمار گران انگلیس و اشغال گران روسی را که محمد علی شاه خائن به ایران آورده بود و سرهنگ پسیان میخواست که آنها کشور عزیز را ترک کنند و بر علیه آنها قیام کرد. به دستور محمد علی شاه رضا خان پهلوی که وزیر جنگ بود با 1000 سرباز در خراسان او ر ا محاصره کرده و نفرات پسیان که 150 نفر بودند تا آخرین قطره خون با آنها جنگید و در میدان جنگ با تمامی افراد شهید شدند. شعار پسیان این بود که اگر مرا به کشند خون من اسم ایران را خواهد نوشت و یا اگر مرا زنده بسوزانند خاکستر من نقشه ایران را خواهد کشید. رضا خان پهلوی سر پسیان را از تن جدا کرده و به شاه قاجار برد. در خراسان و در آذربایجان هر سال روز قتل او را سوگواری می کردند و در مساجد طشت می گذاشتند و قرآن می خواندند.
در کتاب شرف الدین قهرمانی چاب تهران صفحه 31-32
در کتاب تاریخ مشروطیت ایران نوشته عبدالحسین نوائی صفحه 88

بامداد پیش بوسیله بابک صفحه 442
کتاب مهدی بامدادی قتل اتابک (امین السلطان ) در شهریور 1286 خ
کتاب مهدی با مدادی صفحه 81
و خیلی از دیگران در باره ستمگری محمد علی شاه نوشته اند
محمد علی شاه شخصاً خودش رهبر آزادی خواهان تهران سید جمال الدین واعظ و شخصیت جهانی و قهرمان آزادی ملی در مشروطیت جهان گیر خان صور اسرافیل صاحب روز نامه صور اسرافیل و ملک المتکلمین هم همراهان را در در بند تهران در باغ شاه بدار آویخت .
ژول یونر فرانسوی در کتاب دلاوران و هم در کتاب خواجه تاجدار از بیداد گری قاجار و در کتاب ژان کوره صفحه 94 .

این نوشته در تاریخ روستای گرده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *