پیام از پرویز اسرافیلی به آقای (علی )
از دور شما را روبوسی می کنم امید است با هم دوستی را بر قرار کنیم . انشاالله که من به ایران آمدم باهم ملاقات و ناهار می خوریم.
خیلی از احمد بیکلی ها در خواست شجره خانواده را کرده اند، می دانم خواندن دست خط قدیمی مشکل است . دوباره می نویسم:
شجره نسب احمد بیک گرده
احمد بیک
ابن یحیی بیک
ابن اسد خان ویلکیج
ابن یحیی خان ویلکیج
ابن عباس قلی خان مهرانی طالش
ابن میکائیل خان مهرانی ویلکیج
ابن عباس قلی خان طالش و ویلکیج ( مالک تمام طا لش و ویلکیج بود قبرش در نزدیک لنکران در ده خان
بیلی است )
ابن اسرافیل خان مهرانی طالش
ابن جبرائیل خان مهرانی طالش
ابن قلیچ خان ( مادرقلیج شاهزاده پری خان خانم دختر شاه طهماسب اول )
ابن مهدی قلی خان مادرش شاهراه عالمیان پری دختر شاه اسماعیل اول
ابن شیخ شاه ( ابراهیم دوم شروان شاه) 917 تا 940 ه ق داماد شاه اسماعیل اول بر علیه شاه طهماسپ
قیام کرد و در دست طهماسپ کشته شد.
ابن قاضی شروان شاه 918- 919 ه ق
ابن فرخ یسار ( فرخ یسار در جنگ پدر شاه اسماعیل اول شیخ حیدر را در نبرد کشت) و خود فرخ را شاه
اسماعیل در نبرد کشت
ابن خلیل اول شروان شاه 833 – 878 ه ق ( خلیل پدر بزرگ شاه اسماعیل شیخ جنید را در جنگ کشت
ابن ابراهیم ا ول شروان شاه 798- 833 ه ق
ابن شاهزاده سلطان محمد شاه نبود
ابن شاه زاده کی قباد شاه نبود
ابن هوشنگ شروان شاه 788- 798 ه ف
ابن کی کاووس شروان شاه 764- 788 ه ق
ابن کی قباد شروان شاه 733 – -764 ه ق
ابن گرشاب دوم شروان شاه تاریخ نا معلوم
ابن شاه زاده گشتاسپ شاه نبود
ابن آه ستان دوم شروان شاه 639- 667 ه ق
ابن فریبرز دوم شروان شاه 603- 639 ه ق
ابن فریدون دوم شروان شاه نا معلوم -603 ه ق
ابن منوچهر سوم شروان شاه 537- 584 ه ق
ابن فریدون اول شروان شاه 510 – 537 ه ق
ابن فریبرز اول شروان شاه 481 – 510 ه ق
ابن سالار شروان شاه 446 – 481 ه ق
ابن شاه زاده یزید شاه نبود
ابن ابو منصور شروان شاه 450 – 461 ه ق کسروی کتابی در باره ابو منصور نوشته است
ابن منوچهر اول شروان شاه 440 – 450 ه ق
ابن شاه زاده کسرا یا خسرو شاه نبود
خیلی از مورخین قدیم عقیده داشتند که شروان شاهان از خانواده پیغمبر اسلام از طایفه بنی هاشم بودند. ولی تحقیقاتی که من کرده ام این امر صحت ندارد. دلیل به شرح زیر است
در کتاب البلد حوری که (60 ه ق ) مورخ عرب در رکاب خلیفه عثمان نو شت : شروان شاهان چند سال با ارتش اسلام جنگیدند و از قبول کردن اسلام خود داری کردند.
از کتاب حدود العالم (400 هجری ق ) شروان شاهان را فرزندان بهرام گور و نوادگان کسرا نوشیروان نوشته است
کتاب باب العبواب (491 ه ق ) شروان شاهاهان را فرزندان جاویدان نوشیروان عادل پادشاه ساسانی نوشته
منورسکی مورخ روسی هم نوشته که شروان شاه هان فرزندان بهرام گور بودند.
خاقانی شیروانی شا عر طا ق کسرا و ایوان مداین در باره نوشیروان نوشته
نظامی گنجوی که داستان لیلی مجنون و خسرو شیرین را به افتخار خسرو پرویز ساسانی در دربار آه ستان شروان شاه نوشته.
قطران تبریزی کتاب دیوان قطران را به افتخار ابو منصور شروان شاه نوشت
کسروی در کتاب 3000 صفحه در باره شجاعت ابو منصور نوشته
یحیی بیک 4 پسر داشت:
اسد بیک
احمد بیک
جبرائیل بیک
میکائیل بیک
اسد، مالک پله چای و از پله چای ازدواج کرده بود در آنجا ساکن شد. از اسد اطلاعاتی در کامپیوتر داشتم در اثر ویروس گم کردم و موفق به پیدایش آن نشدم. از فرزندان اسد اطلاع ندارم.
از احمد فرزند یحیی که برای شما نوشتم.
میکائیل هم که نوشتم در راه شروان مفقود لاثر شد.
جبرائیل: تنها اطلاعی که من دارم جبرائیل پهلوان معرکه گیر بوده. این اخبار جبرائیل را از آقای عزت طهماسبی نمین که پدربزرگش در با کو پهلوان بود و جبرائیل را در معرکه کشتی دیده بود. گویا جبرائیل کشتی گیر حرفه ای و پهلوان نامدار بود. بنا بگفنه عزت جبرائیل قبل از ورود به میدان نماز و قرآن می خواند. ورد میدان رجز می گفت ( رجز شعار رزمی بود بعضی از پهلوانان می خواندند) بنا به گفته پدر بزرگ غزت شعار جبرائیل این بود.
اولی شیر خدا قادر صبحانه سلام
دومی شاه حسن طشت ته جگر احمد مختار ه سلام
سومی شاه حسین تشنه به لب حیدر کراره سلام
بقول پدر بزرگ عزت در باکو پهلوانی بو بنام عبا پهلوان که اصلش نمینی بود و با اینکه یک خورده مسّن بوده، در باکو و شهر های مجاور حریف نداشت.
پهلوانی از حاجی طر خان ( آسترا خان امروزی که جزو روسیه است قبلاً جزو ایران بود) با خان حاجی طرخان به باکو برای کشتی با عبا پهلوان آمد. عبا در پنهانی از خان حاجی طرخان پول گرفت و عمداً از پهلوان حاجی طرخان شکست خورد. نمینی های ساکن باکو از این بابت ناراحت شده و پهلوان عبا را سرزنش کردند
پهلوان عبا در جواب گفت ( قار نمی دولدور دنیا گلسن) یعنی شکمم را پر کن تمام دنیا بیاد. عبا مرد فقیر بود و با پول پهلوان حاجی طرخان یک قطعه زمین خرید و شروع به کشاورزی کرد.
نمینی ها یحیی را به باکو برای کشتی با پهلوان حاجی طر خان بردند. یحیی در با کو قبل از معرکه گیری با حاجی طرخانی، رفت به دیدن عبا پهلوان. از جریان عبا آگاه شده و عبا قول داد پهلوان خان حاجی طرخان را شکست داده و در روی سینه اش زانو به زند.
قرار شد عبا و حاجی طرخانی کشتی بگیرند و جبرائیل با پهلوان برنده کشتی به گیرد. عبا پهلوان همانطورکه گفته بود حاجی طرخانی را شکست داد. و جبرائیل به خاطر احترام به پهلوان سال خورده با او کشتی نگرفت و باهم در میدان بازی کردند. جبرائیل پولی که همراه داشت به عبا پهلوان داد.
جبرائیل برای کشتی با پهلوان سلطان عثمانی به ترکیه رفت. گویا پس از شکست پهلوان سلطان جبرائیل را کشتند. بعضی مردم می گفتند او در ترکیه ازدواج کرده و پهلوان سلطان شد. دیگر از جبرائیل خبری نشد.
احمد 3 پسر داشت (بدل بیک و دولت علی بیک و مراد بیک )
فرزندان بدل بیک ( آقا بیک، میکائیل، ادریس بیک، یونس بیک)
دولت علی بیک 3 پسر داشت ( اسماعیل بیک، میرزا محمد بیک و اشرف بیک )
اسماعیل بیک 2 پسر ( محمد علی بیک، جبرائیل بیک)
میرزا محمد بیک یک پسر داشت ( احد بیک)
اشرف بیک یک پسر داشت ( مطلب)
