خاطرات بسیار جالب با جملات زیبای آقای سرخان قانع عزیز اینقدر جالب است مثل اینکه من طفل بودم، دست مرا گرفته به گرده برد. دوران بچگی را در من زنده کرد. روزهای شیرین گذشته که زندگی بسیار ساده و بی آلایش و به سرعت و تندی امروز نبود. روزهای بچگی که تنها پدر قهرمان بود . و همان قهرمان ., .که از طریق کشاورزی در سرمای زمستان ، در گرمای تابستان مایحتاج خانه را تامین میکرد. و تنها عشق، عشق پاک مادر بود.
خاطرات آقای قانع تاریخ آینده گرده است. تاریخ گرده تنها در روی صفحات کتاب نیست، بلکه در خرابه های گرده، در چهره های آفتاب سوخته پدربزرگ ها و در رگ های بر جسته روی دست های ما در بزرگ ها است.
خاطرات آقای قانع حاکی از روزهایی است که در هر خانه 4 نسل خانواده ، پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمه، عمو و بچه ها باهم زندگی میکردند. مادیات، ثروت کمتر ولی محبت و دوستی فراوان بود.
روزهایی که بعضی از پسران از خرید کفش ملی محروم، با گالوش های مرحوم گل حسن که از تویه های سیاه و سرخ کامیون ساخته بودند قناعت کرده و با پاهای عرق کرده سیاه و سرخ بدون جوراب به مدرسه میرفتند. گاهی برای خشک کردن پاهای خیس در عوض جوراب از خاک استفاده میکردند. همان بچه ها با لباس های وصله دار و با چهر های خندان و بشاش شاگردان ممتاز بوده و افتخار امروز گرده هستند.
آقای قانع مرا به یاد روزهای (یاغ بلۀسی با نان گرم و کره گوسفند، نازک چورک، فتیر، یوخا، کوکه، سمنی، قره حلوا،بلاما، گویماخ،خشیل،حرّا، متال پنیری، شومی تره وغاز ایاقی) می اندازد. روزهایی که مادران گندم را شسته و برای آسیاب آماده میکردند و ما بچه ها مشغول بازی های سنتی بودیم. ایکاش آن روزها بر میگشت.

درود و احترام براستاد پرويز اسرافيلي كبير
استاد عزیز از توجه وعنایت ویژه جنابعالی به خاطرات اینجانب بسیارسپاسگزارم ، خوشحال و مفتخر شدم . خاطرات کلی اینجانب نیاز به ظریف کاری، تشریح وتکمیل داشت که از توان اینجانب خارج بود كه مثل همیشه با قلم توانای شما این امر محقق یافت و از غبار زمانه عبور گشت بی شک این نوشته نیز همچون برگ زرینی درکنار سایرمقالات وزین و ارزشمندتان در تاریخ گرده خواهد ماند و آیندگان را از فرهنگ و تاریخ غنی روستایمان آشنا و بهره مند خواهد ساخت.
با احترام فراوان
با عرض سلام وادب خدمت اساتید ، نوشته های هردو بزرگوار گامیست در جهت هویت وریشه ما که به نظر این حقیر روز به روز از آ ن فاصله می گیریم متاسفانه . درعین حال اینگونه مطالب زیبا بارقه های امید است برای حفظ اصالتمان . یک بیت از حضرت مولانا : هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش با سپاس فراوان