استقرار در دشت چالدران (قسمت چهارم)

نوشته: سیفعلی فصیحی گرده

seyfalifasihi
نیروهای صفوی در کوه های شمال دشت که از طرف شرق به تپه های جنوب شرقی متصل بود و بر یک جلگه مسطح اشراف داشت که اکنون جاده سیاه چشمه به خوی می باشد مستقر شدند تا از شبیخون دشمن به خاطر محصور بودن بین کوه ها در امان بمانند سپاه عثمانی در هشتاد کیلومتری جنوب شرقی دغوبایزید و شمال دریاچه وان به فاصله ۱۶۰۰کیلو متری از استانبول مشرف به دشت چالدران استقرار یافتند طرفین یک کیلو متر از هم فاصله داشتند شاه صفوی پس از اقامه نماز .تمام افسران ارشد و سرداران را احضار کرد وگفت به اطلاع تمام نیرو ها برسانند که سلیم کسی است دو برادرش را کشته و شیعیان را قتل و عام نموده و هم اکنون قصد تصرف کشور شیعه را دارد ودر صورت غلبه خدا می داند به سر ناموس ما چه بیاید باید قبل از اسارت و ذلت کار خصم را بسازید تا آسوده خاطر باشیم بسیاری از مورخان نوشته اند شب پیش از جنگ که هنوز سپاه خصم از تپه های غربی به دشت چالدران سرازیر نشده بود فرمانده سپاه ایران محمد خان استاجلو نور علی خلیفه روملو و عده ای دیگر از سران سپاه که از نقشه های دشمن اگاهی داشتند به شاه اسماعیل پیش نهاد کردند که پیش از استقرار نیروهای خصم در دشت چالدران و آرایش جنگی توپخانه و نیروهای پیاده نظام به آنها شبیخون زده و مانع استفاده آنها از توپ خانه شوند ولی دورمیش خان رئیس طایفه شاملو با این پیشنهاد مخالفت کرد و شهریار صفوی رای او را پسندید و آنرا خلاف مردانگی دانست.


صبح روز چهار شنبه دوم رجب سال ۹۲۰ ه .ق/ به فرمان سلطان سلیم سپاهیان عثمانی به سوی دشت چالدران سرازیر شدند و تشکیلات جنگی خود را آراستند سلطان سلیم با ۲۰۰هزار نیرو وشاه صفوی با ۲۷۵۷۵هزار نیرو ارایش جنگی دادند نیروی عثمانی در کنار کوه تکلو در بین قریه سعدل وگل اشاقه مستقر شدند
تجهیزات عثمانیها سازمان نظامی واریش ارتش عثمانی در زمان حمله عبارت بودند از سپاه پیاده و سواره و توپخانه و نیروی دریایی. پیاده نظام به سه دسته تقسیم می شدند ۱ینی چریها ۲عزب ها ۳ قاراولان خاصه سلطان
۱ینی چری ها اساس و هسته ارتش پیاده نظام بودند که از زمان اورخان دومین سلطان عثمانی تشکیل شده بود اورخان به صلاح دید برادرش اسیرانی را که در جنگهای مختلف از کشورهای عیسوی مذهب آسیا و اروپا گرفته بود به دین اسلام در آورد و تعلیمات نظامی داد واز آنان سپاه تازه ای ساخت که فقط سلطان را فرمانده خود می دانستند تعداد ینی چری ها در زمان سلطان سلیم اول ۱۲هزار نفر بود ولی بعد ها به ۲۰هزار نفر رسید.
۲عزب ها دسته دیگری از پیاده نظام بودند که در زمان جنگ به خدمت احضار می شدند تعدادشان ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر بود
۳ قاراولان خاصه سلطان دو دسته بودند یکی دسته سولاغ ها (چپ) مرکب از ۴۰۰نفر و دسته دیگر قاپوچی ها مرکب از ۳۰۰ نفر این دسته تیر اندازانی بودند که معمولا در میدان جنگ در جانب چپ سلطان قرار می گرفتند و در عبور از پلها و رود خانه ها عنان اسب سلطان را می گرفتند افراد این دسته از میان ینی چری ها انتخاب می شدند قاپوچی ها مامور حراست قصر سلطنتی بودند ودر سفر های جنگی در طرف راست سلطان قرارمی گرفتند پیاده سواران ارتش عثمانی به سه دسته تقسیم می شدند
۱ سپاهیان تیول که ۶۰ هزار نفر بودند سواران منظمی که از دولت تیول و اراضی واملاک می گرفتند این دسته از سواران را سنجق بیک ها یعنی حکام آناطولی در اسیا و روم ایلی در اروپا تجهیز می کردند
۲ ایکنجی ها این دسته از سواران ذخیره بودند که فقط هنگام جنگ به خدمت خوانده می شدند عده آنان تا ۴۰ هزار نفر می رسید افراد آنان را از میان زبده ترین و بهترین سواران انتخاب می کردند هر یک از این سواران با دو اسب مجهز به جنگ می رفتند استقامت. پیمودن راه ها شبیخون زدن تعقیب دشمن از وظایف آنان بود
۳ سواران خاصه سلطنتی که از دسته های ۶ گانه زیر تشکیل می شدند
سواران صاحب تیول یا سپاهی اجاقی ۷ هزار نفر
سلاحدار ۵ هزار نفر
علوفه چین یمین ۱۸۰۰ نفر
علوفه چین یسار ۱۵۰۰ نفر
غربای یمین از صربستان و مجارستان و بلغارستان گرفته می شدند ۱۰۰۰نفر
غربای یسار ۸۰۰نفر
علاوه براین ۱۵۰ چاووش هم که با چماق های بزرگ جلوی سلطان حرکت می کردند جزئ دسته سواران خاص بشمار می امدند ۳۰۰ سوار نیز بنام متفرقه از سربازان و جنگجویان قدیم بودند که به خاطر شجاعت در جنگ ها مورد احترام خاص قرار داشتند ۱۲ افسر دیگر به نام رکاب دار همیشه همراه سلطان حضور داشتند.

توپخانه
توپچیان بیشتر از میان عیسویان که تخصصی داشتند انتخاب می شدند و توپخانه را فرماندهی بنام توپچی باشی اداره می کرد فرماندهان عالی پیاده نظام و سواره نظام و توپخانه ۱۲ نفر بودند شورای عالی جنگ هم از فرماندهان دوازده گانه مذبور تشکیل می شد

نیروی دریایی
نیروی دریایی عثمانی از قدرت بسیاری بر خوردار بود و لوازم مورد احتیاج از قبیل چوب و کنف و قطران و پارچه های بادبان را در آسیای صغیر فراهم می کرد و کشتیها را در سواحل مدیترانه و جزایر دریای اژه می ساختند کشتیهای جنگی به توپ های سنگین مسلح بود از جمله مهمترین نیروی دریایی جهان بشمار می آمد شاه اسماعیل در خاور با ازبکان در کشمکش بود و نیروی اجیری نیز نداشت و فرصت کافی هم برای جمع آوری نیرو نبود با وجود تمام این مشکلات توانست با نیروی کمی از کیان کشور دفاع کند و سلطان سلیم پس از کوچ کردن از پایتخت نامه های را که به شاه اسماعیل نوشته چنین است ما نیز برای ازله ضعف قلب تو چهل هزار تن از لشکر ظفر خود جدا کرده و آنها را در میان قیصریه به سیواس گذاشته ایم سلطان سلیم پس از تجهیز ۴۰ هزار نفر برای برقراری امنیت به طرف دیار بکر حرکت کرد او ۵۰ هزار نیرو را جهت تصرف دیار بکر و ۲۵ هزار سرباز را جهت حمله به قاراباغ تجهیز کرد و چون نیرو هایش در قاراباغ موفق نشدند انها را نیز به چالدران گسیل داشت.

اسلحه
پیاده نظام عثمانی به تیر و کمان و خنجر و تفنگ فتیله ای مسلح بودند و هر پیاده ۵۰ تیر در ترکش داشت ینی چریها تفنک فتیله ای خاصی داشتند تبرزین و نیزه های سه و نیم متری از جمله سلاح پیاده نظام بود مهمترین اسلحه سواران ترک شمشیری بود کوتاه و سبک و یک لبه که در جنگهای تن بتن بکار می رفت سلطان سلیم در سیواس از سپاه خود سان دید تجهیزات توپخانه
توپهای بزرگ چرخ دار ۲۰۰ عراده
خمپاره انداز ۱۰۰
توپهای کوچک که بار شتر می کردند ۱۰۰
اسبان عراده ۲۰۰۰ راس
شتران اربی ۶۰۰۰
شتران حامل ملزومات سپاه ۶۰۰۰۰
کار پردازان سپاه ۵۰۰۰ نفر
فرماندهان ارتش عثمانی
فرمانده کل ارتش سلطان سلیم خان یاووز
فرمانه سپاه اناطولی سفان پاشا بیگلر بیگی
مرمانده سپاه قارامان همدم پاشا
فرمانده سپاه روم ایلی حسن پاشا
فرمانده کل پیاده نظام اسکندر پاشا
فرمانده سپاه ینی چری اغلو عثمان اقا
فرمانده سپاه نظام سبک اسلحه قاراچه محمد پاشا
فرمانده سپاه پیش قاراول احمد پاشا

آرایش جنگی سپاه ایران
شاه صفوی نیز با ۲۷۵۷۵ نفر آماده نبرد شد دسته اول از سواران قزل باش به فرماندهی دورمش خان شاملو خلیل سلطان ذوالقدر حاکم فارس. حسن بیگلله وزیر سابق خلیل بیگ. منتشا سلطان حاکم تبریز. نور علی خلیفه روملو. حاکم ارسنجان. سلطان علی میر افشار و پیره بیگ چاوشلو در جناح راست مستقر شدند
بابا الیاس با دسته دیگری به سرپرستی محمد خان استاجلو حاکم دیار بکر و عده ای از حکام و سران استاجلو و گروهی دیگر از سپاهیان و پسران بابا الیاس در جناح چپ جای گرفتند
سلیم کوشش داشت تا سپاه ایران را به تیررس توپخانه برساند زیرا توپخانه وی قادر به تیر اندازی به نقاط دور دست نبود شاه اسماعیل با اطلاعاتی که از سربازان اسیر عثمانی گرفته بود این مسئله را در نظر داشت پوشش سواران قزلباش بیشتر زره و کلاه خود بود آنان سپر های سرخی بر تاج قزل باش خود زده بودند و عده ای دیگر نیز از قبایل کرد و عجم در سپاه صفوی خدمت می کردند اسب سواران ایرانی بر خلاف اسب ها عثمانی بسیار قوی و چابک و راهوار بودند اسلحه سواران قزل باش به گرزهای آهنین بنام شش پر و تیر و کمان و شمشیر و خنجر و تبرزین مسلح بودند توپ و تفنگ در سپاه ایران وجود نداشت شاه اسماعیل با توجه به قلت لشکر و کمبود امکانات بیشتر به عقیده و ایمان قزل باش متکی بود و علاوه بر برتری جنگاوران ایرانی ها بر نیرو های ترک عثمانی به مرشد خود اعتقاد کامل داشتند از این روی شاه اسماعیل به اتکای مذهبی نیرو هایش در این نبرد سخت و نابرابر شرکت کرد شاه اسماعیل در جنگ چالدران ۲۸ سال سن داشت.

شیر مردی از کردستان
در بین افسران ارتش ایران مردی بنام ساروبیره معروف به قورچی وجود داشت که قد خیلی بلند و موزونی داشت در شهر بانه بدنیا آمده بود و از ۵ سالگی غذای روزانه اش را خودش تهیه می کرد به دفعات با پلنگ در گیر شده و آنرا شکار کرده بود و از پوست پلنگ لباس بر تن می کرد در ۱۵ سالگی بس خوش اندام بود او را سهراب لقب داده بودند و شاه اسماعیل او را در سفر به کردستان با خودش همراه آورده بود او در جنگ چالدران افسر ارشد بود و با نیرو های روملو که نژاد ایرانی ندشتند ولی در رکاب شاه صفوی می جنگیدند همکاری نزدیکی داشت ساروبیره و سربازانش فنون جنگی را به اندازه سربازان ایچ اوغلان نمی دانستند ولی تهور فوق العاده و استقامت جسمی انها این کمبود را جبران می کرد.
پایان بخش چهارم

این نوشته در تاریخ روستای گرده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *