گرده درحال ویرانی – گرده را دریابید.

به نام خدا

پیرمندان و بزرگان ما می گفتند که روستای گرده هفت بار ویران شده و دوباره اباد گشته ،که اگر درست باشد برای بار هشتم دارد ویران می شود. برای درک این مسئله، گرده را از سال65 تا کنون بصورت مختصر و مفید مورد نقد و برسی قرار داه و به اگاهی شما اهالی محترم می رسانیم که فضای مجازی بهترین فضایی بود تا همه مردم را یکجا جمع کنیم ودرباره زادگاهمان حرف بزنیم .

درادامه مطلب با ما باشید.

 

به نام خدا

پیرمندان و بزرگان ما می گفتند که روستای گرده هفت بار ویران شده و دوباره اباد گشته ،که اگر درست باشد برای بار هشتم دارد ویران می شود. برای درک این مسئله، گرده را از سال65 تا کنون بصورت مختصر و مفید مورد نقد و برسی قرار داه و به اگاهی شما اهالی محترم می رسانیم که فضای مجازی بهترین فضایی بود تا همه مردم را یکجا جمع کنیم ودرباره زادگاهمان حرف بزنیم .

سال 65 – 75  سالهای مهربانی و دلخوشی

ان زمانها اواخر جنگ بود ومردم تنگدست واما دلخوش بودند از هر خانه ای گله ای از گاو وگوسفند وحتی گاومیش روانه صحرا میشد به صحرا که وارد میشدی همه جا مردم داشتند به کشاورزی و دامداری می پرداختند بچه ها در کنار بزرگان و زنها هم در کنار مردان کار می کردند نهرها پر اب بود وباغات سرسبز و پربار بود واز هر باغی و هر میوه ای که دلت میخواست پیدا میشد نزدیک 10 باب مغازه و قهوه خانه بود که انها هم همیشه از پیرمندان و بزرگان وجوانان پربودند. بچه ها را به مغازه راه نمی دادند بچه ها هم بیرون سرگرم بازی های محلی سو وردی – خانه خانه – ائته – قئیش گوتدی – تپیک داوا – قویدی توتدی – گیزدلین پاچ و….بودند. هرروز بازی فوتبال در میدان اسلام اباد دایر بود و خیلی ها فقط برای تماشای بازی از اورنج ارخی که همیشه پر اب بود می پریدند وبه تماشای دربی روستا که به نام تیم های اشاقا باش و یوخاری باش می پرداختند و تیم های زیادی از اطراف حتی از خود اردبیل برای مسابقه می امدند و خیلی ها از نام گرده هراس داشند و زنان هم علاوه بر کمک به مردان به صنایع دستی از قبیل گلیم بافی و فرش بافی و جاجیم بافی و مسند بافی و…مشغول بودند درهر خانه ای سیلوهای گندم پر بود و کره وماست وپنیر ودوغ وشیر وتخم مرغ  به وفور یافت می شد. نماز خوان زیاد بود روضه ها قطع نمی شد و زمستانها پر برف وتابستانها گرم و انبار کاه و یونجه وعلف پر وچاههای اب لبریز و اب قنات و چشمه  و رودخانه جاری بودند تا اینکه سال66 کلنگ کارخانه سیمان زده شد ومردم خوشحال از اینکه دیگر دوران سختی به سر رسیده و نونمان تو روغنه، زمینهای کشاورزی را به قیمت ارزان و مفت که متری 12 تومان  کارشناسی شد ودر نهایت با 4 تومان در اختیار دولت گذاشته شد تا محل ساخت کارخانه شود به امید اینکه روستایمان ابادتر گردد و همه مشغول به کار . اما از سادگی وخوشبینی تعهدی از مسئولان وقت نگرفتند که اولویت نیروهای بومی باشد وبه ازای خسارت به این روستا درصدی رابه روستا اختصاص دهندو نام کارخانه هم به نام گرده باشد نه اردبیل.  گروه جهاد سازندگی گرمابه عمومی و پلها راساخت .و در اواخر دهه شصت با برق کشی به روستایمان خانه هایمان را روشن شد.جمعیت گرده روز به روز زیاد میشد وامید به اینده ای بهتر در چشمان مردم دیده می شد و با افزایش دانش اموزان، مدرسه راهنمایی شهید عزیز احمدی در اسلام اباد افتتاح شد  وعلاوه بر دانش اموزان روستایمان از روستاهای همجوار اورنج – کلاندرق و علی کمر و بویاقچلو  برای خواندن درس به روستایمان می امدند کثرت دانش اموزان در مقطع ابتدایی به قدری رسید که برای کلاسها نوبت صبح وبعد از ظهر گذاشتند. و یکسالی هم مدرسه قدیمی ابتدایی برای دانش اموزان راهنمایی دختران اختصاص یافت که بنابه عللی تعطیلش کردند. و حتی یادم هست که بچه های متولدین66-67 اول دبیرستان را هم در روستایمان درس خواندند که بعدش به دلیل کمی دانش اموز تعطیل شد. شورا و بهداشت و دهدار و پایگاه داشت اما ساختمانی به نام این نهادها نداشتند.فقط ساختمان شرکت تعاونی بود اما زیر نظر شرکت تعاونی اورنج کار می کرد. لوله کشی اب به منازل در این سالها اتفاق افتاد .مرحومین کربلایی ادیش قاسمی و جانحسن ثمودی و حاج اسکندر احمدی در ان دوران به عنوان انجمن روستا بجای شورای امروز فعالیت داشتند.

سال75-85 سالهای اوج روستا

سال 75-76مسجد جامع قدیم تخریب و با  متراژ 400 متر مربع نوسازی شد. مرحوم کربلایی ادیش قاسمی هم مسئول پایگاه مقداد گرده  و هم رئیس هیئت امنای مسجد در ان دوران بود.مخابرات باجه ای در این سالها به روستا امد. سال78بود که انتخابات شورای اسلامی برای اولین بار بصورت رسمی در روستا برگزار میشد که خیلی هم پرشور بود واز بین کاندیدا اقایان کیکاوس اسرافیلی ،بهروز قانع وعلی احمدی توانستند برای 4 سال با رای مردم شورای روستا شوندهمچنین اقای بهروز قانع هم برای شورای بخش نمین و هم برای شورای شهرستان نمین اتنخاب شدند که با انتخاب شوراها امید مردم روز به روز برای ابادانی روستا بیشتر میشد. در همین سال هم برای اولین بار انتخابات هیئت امنای مسجد جامع برگزار گردید که اقایان مرحوم شیخ غفور عزیزی _ کربلایی رحمت اله عدل، صالح باقری ، کیکاوس اسرافیلی ، بهروز قانع، قابیل مردای وعسگر همتی به عنوان هیئت امنا انتخاب شدند که بعد ها با فوت مرحوم شیخ غفور ، حاج براتعلی قدسی بجای ایشان عضو هیئت شدند. مرحوم ادیش قاسمی از مسئولیت پایگاه استعفاء داد واقای علی خدایی مسئول پایگاه شد. کارخانه سیمان هم در این دهه با حضور مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت به افتتاح رسید که یادم هست اهالی روستای گرده پیاده وسواره جلوی کارخانه امده بودنداما داخل راه نمیدادند و مرحوم هاشمی هم با هلی کوپتر  داخل کارخانه امد و موقع برگشت از داخل هلی کوپتر با تکان دادن دستشان از مردم تشکر می کردند خدایش بیامرزد.عده ای استخدام کارخانه شدند و عده ای به دنبال کار راهی تهران و شهرهای دور . نا عدالتی و تبعیض و رشوه خواری شروع شده بود گاها از خانه ای 5 نفر کار می کرد و از خانه ای هیچ.از مغان واردبیل و جاهای دور استخدام می شدنداما از روستایمان برای کارگری هم قبولش نمی کردند.سالهای 79-80 طرح هادی در روستای گرده شروع شد که به علت عدم همکاری بعضی افراد نیمه رها شد وتا کنون هم بعداز 15 سال به اتمام نرسیده . بهداشت از اول انقلاب در روستا بود اما با امکانات کم و اجاره ای، که در همین سالها خانه بهداشت پشت تعاونی ساخته شد.سال 81 بنده حقیر عبداله عبدی بجای اقای علی خدایی به سمت مسئول پایگاه منصوب شدم.سال82 مخابرات باجه ای جمع اوری شد و به مشترکین ، تلفن ثابت داده شد . . سال 82 انتخابات شوراها برگزار شد که اقایان کیکاوس اسرافیلی ، علی قاسمی و یونس ثمودی انتخاب شدند که بعد از یک یا دو سال اقای یونس ثمودی استعفاء داده وبه سمت دهیاری روستا برای اولین بار منصوب شد واقای مهی الدین عدل که در شورا علی البدل بود به  عضو اصلی شورا درامد. سال 82خانه عالم در کنار مسجد جامع ساخته شد که در سال84 حجت الاسلام کرامت تمجیدی به عنوان روحانی محل انتصاب شدند.

سال85 -95 سالهای نزول روستای گرده

سال 85 با رفتن اقای تمجیدی روحانی محل ،حجت الاسلام جعفر مستوفی به عنوان روحانی محل در روستا ساکن شدند.در همین سال اقای ثمودی از سمت دهیاری استعفاء داده و اقای کرم میرزایی به جای ایشان منصوب گردید.سال 86 انتخابات شورا برای سومین بار برگزار شد که اقایان عابدین عزیزی ، شکیبا مددی و مبشر قاسمی انتخاب شدند که با قانون تجمیع انتخابات،این اعضا با 2 سال اضافه در مجموع 6 سال عهده دار این مسئولیت بودند. از اوایل دهه هشتاد طبل کوچ زده شده بود و مردم یکی یکی روستا را ترک می کردند اما بعد چند سال دسته دسته کوچ می کردند تاجایی که تا اواخر دهه هشتاد نصف روستا خالی از سکنه شده بود. با رفتن هر خانواده ای  اوار روی اوار می ریخت و ویرانی زیاد می شد و چشمان هراسان ودلها پر از اضطراب می شد و امید به اینده کم رنگ.گرمابه عمومی تعطیل شده و مدرسه راهنمایی به علت کمی دانش اموز تعطیل شد و مدرسه ابتدایی هم به زور مانده بود. اندک خانه هایی در روستا ساخته شد که در مقابل ویرانی ها به چشم نمی امد غسالخانه و پایگاه ساخته شد وعده ای از بازنشستگان ساکن پایتخت هم با نوسازی و ساخت مسکن در روستا هم نتوانستندجلوی ویرانی روستا را بگیرند انگار قرار بود که این روستا نابود شود قضیه از این قرار بود که عده ای بخاطر بیکاری مجبور به کوچ شدند که ملامتی نیست این دسته را که کارخانه سیمان در حقشان ظلم ها کرد اما عده ای دیگر که در کارخانه کار می کردند بجز 8درصدشان همه ساکن اردبیل و نمین شدند که کارخانه برای کارکنان رسمی در اردبیل ونمین زمین ملکی واگذار کرده بود.چاهها خشکیده بود و زمین های کشاورزی بدون استفاده و شن و ماسه برداری از رودخانه به اوج خودش رسیده بود هر صاحب باغی که فوت میکرد باغش نیز تا چهلم ان مرحوم خشک می شد و نابود. چون کسی نبود که راه این زحمتکشان را ادامه دهد وبه ندرت شاید4یا5 درصد جوانان بعد ازدواج در روستا زندگی می کردند جالب اینجاست که برخی در نمین مستاجرندو برخی هم بیکار.عده ای کمبود امکانات از جمله نبود گاز شهری و تحصیل بهتر فرزندانشان را علت رفتن خود میگفتند و عده ای هم اقتصادی به این مسائل نگاه می کردند که گرده اینده ای ندارد و نباید در ان سرمایه گذاری کرده و خانه ساخت و…. سال 90 اقای کرم میرزایی از سمت دهیاری استعفاء داده و شوراها اقای رسول تعلیمی را بجای ایشان انتخاب کردند.امارگیری نفوس ومسکن در سال 90 برگزار گردید که خیلی از هم روستاییان از نمین برای دادن امار به روستا امدند تا امارمان بالا باشد که در مجموع 492 نفر به ثبت رسید. سال 91 اینجانب از مسئولیت پایگاه استعفاء دادم و اقای علی شعبانی به عنوان مسئول پایگاه معرفی شدند ودر همین سال اقای مستوفی بعد از چند سال زحمت در این روستا جای خودشان رابه اقای رجبی دادند که اقای رجبی هم بعد یکسال جای خودشان را به اقای جعفرزاده به عنوان روحانی محل سپردند. سال 92 توسعه مسجد جامع توسط حاج اسماعیل مثمری صورت گرفت و گاز رسانی به روستا اغاز شد و انتخابات شورای اسلامی برای چهارمین بار برگزار شد که اقایان کیکاوس اسرافیلی – سجاد دلیر و شکیبا مددی توانستند با رای مردم برای 4 سال شورا شوند. سال 93 با استعفای هیئت امنای مسجد انتخابات هیئت امنا برگزار گردید که اقایان حاج اتاخان پوربابایی -کربلایی طاهر سلمانی کربلایی رحمت اله عدلی – بنده حقیر عبداله عبدی و علی شعبانی به عنوان هیئت امنای مسجد انتخاب شدندکه یکسال بعد از انتخاب، بازسازی و مرمت مسجد را سرلوحه کارشان قرار دادند. سال 94 صندوق خود یاری به همت  اقایان حاج علیرضا قردشخانی و حاج ناصر عدل و چند تن از افراد شاخص و یاری اهالی محترم تاسیس گردید که نوسازی استخر شور بلاغی یکی از ثمرات صندوق است.امسال هم سرشمار نفوس ومسکن برگزار شد که این بار عده کمی از نمین برای سرشماری امدند که جمعیت گرده 273 نفر به ثبت رسید.

وضعیت کنونی روستای گرده

الان با وجود ساخت وساز ها، ویرانی بیشتر از ابادی به چشم می خورد وخرابه هایی مشاهده می شود که چندین وراث دارند نه اوار برداری می کنند نه می سازند و نه می فروشند فقط به صورت خرابه ای مانده که چهره روستا را بصورت ویرانه و زلزله زده وجنگ زده نشان داده وبه محلی برای حیوانات ولگردتبدیل شده. دیگر از گله های گاو وگوسفند خبری نیست و بجایشان گله ای از سگ و گربه به چشم میخورد . بجای 10 مغازه مملو از جمعیت ، تنها 3 مغازه با اندک نفر دیده می شود . اگر کسی صبح نه، بلکه نزدیک ظهر به روستا بیاید و دوری بزند فکر نکنم کسی را در کوچه وخیابان ببیند. بعداز 6 سال نانوایی به روستا امده که نان خوبی هم پخت میکند واز 70 قرص نان بربری که پخت میکند 30 قرص اضافه میاد و گله میکند که صرف نمیکند، واگر به این وضع ادامه پیدا کند تعطیلش می کنم . الان 70 خانوار ساکن روستا هستد که 30 خانوار یک یا دونفره هستند و بالای 65 ساله هم هستندو 25 خانوار هم میانسال هستند. 80 خانوار هم بصورت فصلی، بیشتر تابستان برای استراحت و تفریح به روستا می ایند. قریب به 120 خانوار ساکن شهر نمین هستند و 40 خانوار ساکن اردبیل. اطلاع دقیقی از تعداد خانوار گرده ایهای مقیم تهران ندارم اما تا حدود 300 خانوار تخمین زده می شود.مراسمات ملی ومذهبی کمرنگ شده . با استعفای اقای شعبانی هم به علت نبود مسئول مناسب برای پایگاه در پایگاه بسته است در حالی که زمانی در حوزه عنبران و ناحیه نمین به عنوان پایگاه نمونه انتخاب می شد. اقای رسول تعلیمی چند ماهی است که از سمت دهیاری استعفاء داده وشوراها هم اقای میرزایی را بجای ایشان معرفی کرده اند که هنوز حکم ایشان هم نیامده و مردم بلا تکلیفند. برخی زمینهای کشاورزی خود را به فردی از اهالی روستای کلاندرق فروخته اند . 50درصد باغهای روستای گرده براثر خشک شدن و بی توجهی و اتش سوزی به کل نابود شده و 30درصد ان هم در حال نابودی است طوری که فقط امسال 4 بار شاهد اتش سوزی در باغات بودیم که چندین هکتار باغ به خاکستر تبدیل شد. چاهها خشک شده ونهرها  باید بازسازی شودو بی ابی هم معزل روز شده واز وضعیت رودخانه هم همه اگاهند.گرمابه عمومی ومدرسه راهنمایی سالهاست که به ویرانه تبدیل شده ودانش اموزان مدرسه ابتدایی از اول تا پنجم جمعا 15 نفر می باشد که تنها یک معلم دارند وبا کم شدن دانش اموزان، این مدرسه هم تعطیل خواهد شد. وضعیت راههای ورودی روستا افتضاح است و دورتادور روستا هم پر شده از معادن و مرغداری که ضرر وزیانش به مراتب چند برابر منفعتش است. از ADSl اینترنت پرسرعت هم تا کنون خبری نیست فقط وعده شنیدیم. به هر حال با این وضع اگر شرایط همینجور ادامه یابد 15 سال دیگر تمام زمینهای کشاورزی فروخته شده باغات بطور کل نابود شده از ساکنان فعلی روستا هم ،سالمندان در قید حیات نیستند و بقیه هم کوچ کردند و ازخانوارهای فصلی هم به علت عدم امنیت خبری نیست ودر کل روستایی به نام گرده وجود ندارد .

میگذریم ازاینکه مسئولان روستا هر کدام در دوره خودشان چه کارها کردند؟ باید خودشان بیلان کاری برای مردم ارائه دهند تا مردم قضاوت کنند. اما میدانم که هیچکدام از شما اهالی گرده نمیخواهد که روستایش نابود شود واز این وضعیت روستا قلبتان به درد می اید اما باید چاره ای کرد وهمه باید دست به دست هم دهند که اولویت مشکل جمعیت این روستا است. عده ای معتقدند که اگر امکانات فراهم باشد خیلیها به گرده باز می گردند اما من میگویم که باید باشیم تا امکانات درست شود الان بنابه گفته دهیاری دیگر بودجه روستاها بر حسب جمعیتشان است و علاوه بران اگر جمعیت ما بیشتر باشد بیشتر مشکلات هم به خودی خود حل خواهد شد. حالا ازتک تک اهالی روستای گرده خواهشمندم تا این مطلب را در همه جا نشر دهند تا به گوش همه گرده ایها برسد و بحث و نقد و علت یابی کنندو راهکار ارائه دهندو عمل کنند به امید گرده ای بزرگتر و ابادتر و متحدترو بهتر.منتظر نظرات و انتقادات سازنده تک تک شما عزیزان هستیم.

این نوشته در اخبار روستای گرده (کندیمیزده نه خبر؟), تاریخ روستای گرده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

9 دیدگاه دربارهٔ «گرده درحال ویرانی – گرده را دریابید.»

  1. محمدصبوری می‌گوید:

    باتشکرازدلسوزی کربلایی عبداله عبدی “:طبق آماررسمی مآخذازکتاب آمارجمعیت روستای گرده دراولین آمارگیری درسال ۱۳۳۵به تعداد۵۷۰نفر(۲۹۶مردو۲۷۴زن)وروستای نوشنق ۴۴۹نفر(۲۲۹مردو۲۲۰زن )وروستای اورنج ۳۱۳نفر(۱۶۴مردو۱۴۹زن)بوده است حالابعدازگذشت ۶۰سال مقایسه کنید

  2. پرویز اسرافیلی گرده می‌گوید:

    با درود فراوان به مدیران سایت گرده و همه خوانندگان عزیز سایت. تشکر از آقای عبدی فرزند ارزشمند گرده که شرح حال گرده را کاملاً شرح داده و ندای گرده را به گوش همه میرساند ، من از نوشته های ایشان کاملاً موافق هستم.
    متاثر نباشید . همانطویکه آقای عبدی مرقوم فرمودند، گرده در گذر تاریخ حوادث تلخ و شیرین دیده ، با حوادث بزرگ و فراز و نشیب دامنه دار روبرو شده همچنین بار ها به شگفتی وا داشته و در اثر جنگهای 500 ساله پارتیان ( اشکانیان) با امپراطور روم و امپراطور بیزانس و با تاخت و تاز بیگانگان مثل اعراب، مغول ها، عثمانی ها و در زیر ستمگران داخلی مشل سلطان حسین و شاه صفی صفوی 8 بار ویران شده. در هر قرن دوباره آباد و رونق یافته . بخصوص در 2 قرن گذشته بوسیله اجداد گرده ای های کنونی نه تنها نو سازی و آباد شد بلکه تبدیل به دهستان گردید.

    دلسرد و غمگین نباشید. من اطمینان دارم در آینده این روستای تاریخی ما آبادتر و رونقتر خواهد شد. بازنشتگان از آلودگی شهر ها و از زندگی گران دوباره به گرده برای استراحت و آسایش زندگی خواهند آمد. من اطمینان دارم روزی بازنشتگان با اهالی روستا های ارونج، نوشنق، و سیف آباد متحد شده سدی در دامنه کوه های گرده ساخته و ساختمان های ویران را به دره ها ریخته ویلای های تابستانی قشنگ ساخته، باغ ها و مزراع سر سبز ایجاد خواهند کرد. و این روستای عزیز ما دوران با شکوه گذشته را پس خواهد گرفت
    ارادتمند شما پرویز اسرافیلی

  3. عبداله عبدی گرده می‌گوید:

    با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر جناب اقای اسرافیلی عزیز، که همیشه قلبتان برای زادگاهتان می تپد.
    اول اینکه در باره سد باید خدمتتان عارض شوم که چنین سدی در بالای عنبران علیا در حال ساخت است که هنوز به بهره برداری نرسیده است. دوم اینکه نگرانی بنده حقیر بیشتر بخاطر جوانان است که اگر جوانی در روستا ساکن نباشد طبیعتا فرزندانی نیز نخواهدبود و در این صورت مدرسه ای هم نخواهد بود وشور ونشاط وکار هم کم رنگ خواهد بود. با باز گشت باز نشستگان، روستای ما تقریبا جامعه پیری خواهد داشت که خوشایند نیست. ممنون از توجه و حسن نظرتان

  4. سیف علی فصیحی می‌گوید:

    سلام دارم خدمت دوستان و همولایتی های عزیزم و مخصوصا گرده ایها
    شرح وقایع گرده درست و کامل مخصوصا همه موارد طبق رویداد تاریخی ثبت شده است
    از اینکه اینقدر به حال پریشان ده مان دلت می تپه و بی خیال نیستی این خودش قوت قلبی است
    برای من و دیگر کسانی که دلشان برای زادگاهشان نگران است
    باوار کن کربلایی عبدالله من هم قلبم به درد امد زیرا رونق گرده را زمانی که بچه بودم یادم می اورم که ماشین باری از بالای رودخانه میوه های باغات را تا برسه به باغات ما ماشین کامل می شد و ماشین بعدی می امد فقط برای حمل میوه و جنوب
    ده هم باغاتی هم چون بود و اقتصاد روستای ما از راه باغبانی و کشاورزی و دامداری اداره می شد
    گله های گوسفند موقعی که عصر گاهان در روستا جاری می شد روستا را تیره ای ابر مانند می گرفت گله بره ها و گوساله ها و گاو هاو حتی الاغ چهره زیبایی به ده داده بودند ده ما داشت پایه صنعت را ایجاد می کرد کفاشی مرحوم گلحسن که هنوز هم هنوز است شاگرد های کفاشی ان مرحوم یادم است نجاری مرحوم ادیش و ابیش و کارهای دیگر و وجود قهوه خانه ها که خود مثل دانشگاهی بوده که برای نگهداری فرهنگ و اداب و رسممان جایگاه ریش سفیدان و بزرگان همیشه محفوظ بود
    به قول دکتر شریعتی اری اینچنین بود برادر انجا در احرام ثلاثه مصر بردگان که در حین کار کشته می شدند در زیز سنگ همان
    دیوار مدفون می شدند و از انجا می اید به تخت جمشید دستش را می گذارد روی سنگ و می گوید اینجا هم ما این چنین کشته می شدیم سربازان بدون اینکه همدیگر را بشناسند همدیگر را می کشتند اما فرماندهانشان همدیگر را می شناختند و با هم سر جنگ نداشتند درد دل فراتر از اینهاست برادر من در اسیب شناسی ان وارد نمی شوم چون نمی خواهم بذر یاس بکارم اما بقول عزیزما اقای اسرافیلی و جناب عالی این گرده چندین بار از هم تخریب گشته و دوباره اباد گردیده
    پرستو های مهاجر به اشیانه باز خواهند گشت و از نو اشیانه خواهند ساخت در استانه درب خانه هایمان قمری ها لانه خوهند کرد و جوان های مان در پشت بامها کبوتر سفید به هوا خواهند انداخت در چهار شنبه ها چارشنبه سوری و پریدن از روی اتش شروع خواهد شد و شور بللاغ توسط مردان و زنان با لباسهای محلی و رنگارنگ تزیین خوهد شد
    دود خانه های ده مان از روزنه های خانه ها به هوا بلند خواهد شد چون مثل شما و دیگران زیاد داریم و من افتخار می کنم به وجود مردان اصیل گرده که هم خوشنام و هم صادق و هم متدین و هم با تاسف تشریف دارند
    یوسف گم گشته به کنعان باز اید غم مخور کلبه اخزان شود روزی گلستان غم مخور در پایان مطلبی از هیلاری کلنتون وزیر
    خارجه وقت امریکا می اورم که در کتابی بنام گذر زمان از سختی ها
    در پایان جنگ دوم جهانی سر بازی با اسرار مرخصی می گیره می اید وارد ده خود می شود می بیند کشته های جنگ را در ارابه ای سر هم ریخته اند و جهت دفن می برند به گورستان
    کفشی نظر سرباز را جلب می کنه
    کمی متمرکز می شه کفش را می شناسه که این کفش را برای همسرش خریده بوده
    زود می رود بالای قاری اجساد را جستجو می کنه
    متوجه می شه همسرش در داخل همین اجساد است
    بکمک دیگران جسد همسرش را بیرون می اوره که مجزا دفن کنه
    متوجه می شه هنوز نفس دارد می برد به مراکز پزشکی بهبود می یابد و بعد می بینند همین خانم باردار است و بعد از مدتی فارغ می شود و نوزاد پسر بدنیا می اید و ان پسر هیچ کسی نبوده جز ولادیر پوتین رهبر قدرتمند و باهوش روسیه
    باز هم اری این چنین است برادر خداوند از طریق هدایت ما بطور مستقیم و غیر مستقیم انجا را اباد خواهد کرد و به کمک خداوند و رحمت بی پایانش دوباره بارندگی ها بیشتر خواهد شد و زمین هایمان ابادتر و باغاتمان سرسبز تر و روزیمان بیشتر خواهد شد متشکرم

  5. رسول تعلیمی می‌گوید:

    با سلام و احترام به خوانندگان سایت و مدیران سایت آقای عبدی به نکته خوبی اشاره کردید گرده را دریابیم و چکار باید کرددر این خصوص چند نکته به نظر بنده میرسد اولین مطلبی که به نظر من میرسد تفکر اقتصادی برای امرار معاش اهالی میباشد تا زمانی که در روستا ثروت تولید نشود نباید انتظار داشت که جوان در روستا سرمایه گذاری میکند ثروت تولید کردن در روستا باید خانه به خانه انجام شود مثلا با احداث کارگاههای مبل دوزی و لباس دوزی در این راستا از جوانانی که در خارج از روستا اموزش دیده اند و در تهران مقیم هستند و به بازارها دسترسی دارند استفاده کردو ما در روستا فضای خوبی از حیث کارگاههای خانگی داریم و یا مثل آقای ثمودی به احداث گلخانه و محصولات متنوع روی بیاریم حقیقت این است ما با کشاورزی سنتی در روستا با وجود کم ابی مخصوص منطقه ما نمی توانیم دخل و خرج و امرار معاش خانواده را در بیاوریم و از جوان هم نمی شود اتنظار داشت در جایی که سرمایه گذاری اقتصادی بازده منفی دارد ساکن و سرمایه گذاری کند در ست است که کارخانه بنگاه اقتصادی در نزدیک روستا ما میباشد و جوانان پس از استخدام از روستا کوچ میکنند یک دلیلش این می تواند باشد که سرمایه گذاری توجیه اقتصادی برای اینده فرزندانشان ندارد دلیل دیگر نبود امکانات میباشد که امکانات هم با وجود جمعیت مستقر میشود و دلیل دیگر فرهنگ به قول چشم هم چشمی مخصوص زنان میباشد نظر من اینست باید با مدیران کارخانه در خصوص احداث شهرک ویلایی در قسمتی از روستا توافقی صورت بگیرد که کارخانه خانه سازی کرده و انها را به صورت واحدهای مسکونی وامدار در اختیار کارمندانش قرار دهد در این صورت جوانان مایل به سرمایه گذاری در روستا میشوند تا زمانی که ما همت نکنیم و در روستا سرمایه گذاری نکنیم دولت هم متعاقبا تما یلی به سرمایه گذاری در روستایی که روبه خالی از سکنه میرود نخواهد کرد بودجه و سرمایه گذاری دولت برای جمعیت ساکن انجام میشودنه فصلی : بنده نیز از همه کسانی که نظر و عقیده ای در جهت احیای روستا دارند خواهشمندم در سایت عنوان کرده تا به یک جمع بندی در خصوص برون رفت از این وضعیت روستا برسیم با تشکر

  6. مهرداد آقازاده می‌گوید:

    با سلام و خسته نباشید خدمت همه عزیزان و آقای عبدی عزیز
    با توجه به اینکه شما عزیزان نظرهایی را ارائه دادید باید راهکارهایی نیز ارائه شود. با گفت و گو چیزی درست نمیشود باید به فکر چاره بود. ما همگی از اول به فکر این بوده ایم که کاری پیدا کرده یا در جایی مشغول باشیم ولی آیا به این فکر کرده ایم که خودمان کارآفرین باشیم؟؟ در حال حاضر دام داری تقریبا به بدترین شکل خود در روستایمان در آمده است. کشاورزی هم که همگی مشاهده می فرمائید تقریباً صفر است. دیگر روستایمان از حالت عادی روستایی خود خارج شده و این کاملاً جای نگرانی دارد.

  7. ایرج ستاری می‌گوید:

    با سلام عرض ادب خدمت بزرگواران
    از مطلب ارسالی دوست گرامی جناب عبدالله عبدی که بسیار دقیق و به نظرم کارشناسی شده بود بسیارمتاثر شدم هرچند اینجانب تمام مدت ۴۶ ساله عمرم شاید در در مجموع ۶ ماه انهم به تناوب در روستا حضور نداشته ام اما در همین مدت نیز خاطرات بسیار شیرینی در ذهنم باقی مانده است
    ضمن احترام به دوستان به واقع بازی با کلمات بسیاراسان است وفقط ابراز نگرانی چاره کار نمیتواند باشدبا کمی تامل در چگونگی شکل گیری این وضعیت میتوان راهکارهای مناسب وسودمندی برای خروج از بحران پیدا کرد
    تا انجا که اطلاع دارم کم نیستند از اهالی گرده که هر یک دارای تخصص در زمینه های مختلف باشند و استفاده ازنظرات و پتاسیل موجود در جوانان طی فراخوان میتواند موجبات شکل گیری حرکتی صحیح درجهت رونق دوباره شناسنامه اجدادیمان یعنی گرده فراهم اورد،
    پیشنهاد بنده این است همانطور که در مراسم سوگواری و یادبودعزیزان از دست رفته و یا در سایرمراسم های دینی اطلاع رسانی میشود در این امر خطیر نیز به همه اهالی روستا ساکن در اقصی نقاط کشورفراخوان داده شود تا در گردهمایی در یکی از حسینیه ها نسبت به ارائه راهکارهایی که قابلیت اجرایی دارد تصمیم گیری گردد
    مطمئنا هنوز هم علیرغم وجود مشکلات عدیده ای که گریبانگیر همه هموطنان است درصد بالایی از هم ولایتی ها حاظر به همکاری خواهند شد در صورتی که این اطمینان حاصل گردد اراده ای جمعی برای نجات از این وضعیت وجود داشته و منافع شخصی در کار نخواهد بود
    لازم است این نکته را هم خدمت دوستان عرض نمایم که متاسفانه عده ای انگشت شمار از هم ولایتی ها به جهت منافع شخصی اقدام به بورس بازی در زمینه زمینهای مسکونی به جهت منافع شخصی نموده اند که متاسفانه اینکارنه به لحاظ اقتصادی و نه به لحاظ رونق بخشی به اقتصاد روستا و امکان بازگشت نفرات و رونق روستا منجر نخواهد شد چرا که با معضلاتی که اقای عبدی اعلام فرمودند عدم وجود پیش نیاز های حد اقلی این منطقه در زمینه معیشت و امکانات رفاهی و تفریحی در نهایت منجر به سرمایه گذاری معکوس خواهد شد
    انشالله با درایت بزرگان و استفاده از تجربیات وتخصص همه اقشار این روستا نسبت به احیا و اعتلای نام ان کوشا باشیم

  8. سرخان قانع می‌گوید:

    با درود و سپاس از جناب عبدي عزيز بخاطر ارايه گزارش، مفصل از وضعيت روستا درسه دهه اخير، از تلاش مجدانه و ارزنده ايشان تشكر و قدرداني ميگردد. اميدوارم اين گزارش، شروع بحث وتبادل نظر، تصميم‌گيري، سياستگذاري و برنامه ريزي براي عمران و آبادي روستا باشد كه مطمئنا چنين خواهد شد.
    آنچه كه از گزارش شما استنباط و برداشت كردم نگراني شما از تخليه مردم روستاست كه از پيامد مهاجرت به شهرهاست جناب عبدي، روند مهاجرت يكسويه و بدون برگشت در همه نقاط روستايي مشاهده ميگردد درست است در طي دهه اخير بعلت مشكلات عديده زندگي شهري اين الگو با عنوان مهاجرت معكوس تغيير يافته است ولي در روستاهايي كه آب و زمين مناسب براي رشدگياهان زراعي و در شكل‌گيري اقتصاد نقش و بنوعي درآمدزايي داشته است اين مهاجرت معكوس قابل رويت بود ( از شهر به روستا ) اگر معني لغوي روستا را از محل رويش يا رستنگاه گياه ذكر كنيم و تاكيد ما تكيه بر در آمد كشاورزي باشد، در روستاهايي كه چنين محيطي نباشد و به تبع آن درآمد كشاورزي هم نداشته باشد، امكان استقرار و اسكان جمعيت را سخت ميكند من نگاه گذرا به مهاجرت در آمار سال 90 داشتم دراستانهاي شمالي مهاجرت معكوس داشته كه بيشتر بخاطر وجود آب و زمين مناسب بوده است، مهاجرت علل مختلفي دارد مهمترين آنها مربوط به عوامل طبيعي ست همچون نبود زمين و خاك مناسب ، كمبود آب و عوامل اقتصادي كه مهمترين آن بيكاري و درنتيجه عدم درآمد ميباشد كه در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1390 به مهاجرت شغلي، دستيابي به مسكن مناسب و پيروي از خانوار اشاره كرده بود لذا برطبق گزارش شما اين روند طبيعي‌ست، فقدان فرصت شغلي و درآمد كافي براي جوانان و فعالان سني در روستا، عدم اسكان آنان شده است و از طرفي روستا بخاطر داشتن آرامش و محيط طبيعي، براي باز نشستگان و پيران جامعه، محيط مناسبي براي زندگي است. درآمد اثر بسيار اساسي در حفظ ونگهداري جمعييت روستايي دارد والا در روستا آرامش بيشتر دركنار طبيعت، زمين ارزان و فرار از آلودگي شهري و … فراهم است.
    توسعه روستايي با توسعه كارآفريني واشتغال زايي در ارتباط دارد و زماني محقق ميشود كه با اشتغال‌زايي بهبود كيفيت زندگي براي همه مردم بخصوص افراد كم درآمد داشته باشد يعني منوط به درآمد دارد هرچه درآمد روستاييان از كسب و كار روستايي بيشتر باشد تعلق خاطر آنان براي روستا بيشتر شده و مشاركت در امور و خودياري روستايي بيشتر خواهد شد و زماني اثر بخش‌تر ميشود كه درصد بسياري از مردم از منافع اين افزايش درآمد برخوردار باشند. حال با توجه به موارد مطروحه روستاي ما نميتواند جمعيتي فعالي درخود جاي دهد، در مبحث كشاورزي با مشكل زمين و كمبود آب مواجه هستيم، بيشتر مشكل زمين در خصوص خرد بودن وپراكندگي اراضي روستاست ( زمين هاي مزروعي روستا بعد از اصلاحات ارضي ، دوباره در وراث تقسيم شده و خردتر هم گشته است كه مانع اصلي براي توسعه كشاورزيست) و بخصوص مسئله آب که ریشه آبادیها از آن گرفته شده است، بی آن نیز از بین خواهد رفت لذا در بحث درآمد با محوريت كشاورزي بدون مطالعه و پرداختن به آب هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
    همه دوستان نظرات خوبي ارايه داده بودند كه جا دارد از آنها هم تشكر گردد. به احداث سدومحورهاي اقتصادي روستا به درستي اشاره كرده بودند، اگر نوشته‌هاي دوستان را تكميل كنم يا قوت بخشم، راه حل و پيشنهاد زير استخراج ميگردد:
    1- در محور توسعه روستاها بطور سنتی، کشاورزی تعریف شده و بر این اساس روستا با فعالیت کشاورزی و دامداری شناخته می شود. اگر چنين تعريفي داشته باشيم اين محدوده جغرافيايي جوابگوي صدخانوار را خواهد داشت كه در طي سرشماريها نيز تقريبا چنين بوده و بيشتر از اين به شهرها سرريز شده است لذا اگر چنين نظري به روستا داشته باشيم امكان توسعه آن نخواهد شد كه نياز است پتانسيل وتواناييهاي ديگر روستا را براي توسعه و پيشرفت درنظر گرفت.
    2- درمحور كشاورزي با رويكرد مكانيزه هم نياز به يكپارچه سازي و ساماندهي اراضي است ولي آب مهمترين عامل است بنظرم اگر مشكل آب حل نشود اولويت دادن به محوركشاورزي هيچ فايده‌ي نخواهد داشت و اين مشكل فقط با بستن جلوي رودخانه در تئي‌داغي ( تنگ) امكانپذير است ( استاد اسرافيلي عزيز هم قيد كرد بود). بهترین مکان مورد نظر براي احداث سد، شرق تئي داغی است، متاسفانه مكان پروژه سد نظر گرفته شده خارج از اين محدوده است، بارش کم و حوضه آبریز محدودی که در این منطقه است، حوضه آبریز محدودتري هم انتخاب شده و حوضه آبریز گستره شهر عنبران و اطراف آن ، روستای کلش ( گلشن ) و رودخانه های موجود آن را پوشش نمی دهد لذا امكان آب گيري محدودي خواهد داشت و براي روستاي گرده كه زمينهاي مزروعي مرغوب‌تري هم از روستاهاي بالادستيها دارد هيچگونه استفاده‌ي نخواهد داشت ( بنظرم دراين خصوص بايد پيگيري لازم بعمل آيد وبه مسئولين و متوليان آن گوشزد كرد).
    3-درصورتيكه امكان استفاده از منابع مخزني آب ( سد ) فراهم نشد توجه و سرمايه گذاري در محورهاي ديگر، صنعت و خدمات همچون باغداري، دامداري، صنايع روستايي ودستي، صورت گيرد كه كارآفريني با اقتصاد تركيبي مورد نظر است در اين‌مورد جناب آقاي تعليمي به درستي اشاره كرده بودند بخصوص در رشد خانه‌سازي ( ساخت خانه‌هاي ويلايي و آپارتماني ) نظر و پيشنهاد خوبي گفته بود: ( با مدیران کارخانه در خصوص احداث شهرک ویلایی در قسمتی از روستا توافقی صورت بگیرد که خانه سازی کرده و به صورت واحدهای مسکونی وامدار در اختیار کارمندان قرار دهد در این صورت جوانان مایل به سرمایه گذاری در روستا خواهند شد و قيد هم كرده بود تا زمانی که ما همت نکنیم و در روستا سرمایه گذاری نکنیم دولت هم متعاقبا تمایلی به سرمایه گذاری در روستایی در حال تخليه نخواهد کرد بودجه و سرمایه گذاری دولت برای جمعیت ساکن انجام میشودنه فصلی)، با چنين نگرشي توجه ويژه‌ اي به باغداري هم مي‌شود بخصوص روستايمان توانايي اين امور را دارد واز طرفي زيبايي و جلوه ي خاصي كه به روستا بخشيده ( روستاي گرده با مناظر باغها شناخته شده است و زنده كردن روستا هم با احياي باغها ميسرميشود كه دوست عزيزم جناب فصيحي هم اشاره كرده بود) ضمناً در اين مورد علاوه بر موارد مطروحه، روستا ظرفيت نگهداري و پروش چندين كندو زنبور عسل، پرورش قارچ خوراكي، حتي پرورش شترغ مرغ را هم دارد.

    4- مهمترين عامل يا ثروت براي توسعه روستايي همت والاي روستاييان است يعني خود مردم كار را با جديت شروع كند، در امورات روستا مشاركت داشته و جريان تصميمات باشند كه چنين نگرشي مشاركت مردمي و سازمانهاي مردم نهاد را پايه گذاري ميكند، توجه داشته باشيم خارج از مشاركت مردمي و خردجمعي، نهاد موازي ديگري نداشته باشيم چون به اختلاف و دوگانگي ودلسردي منجر ميشود. در اين خصوص جا دارد به مشاركت مردمي در صندوق خودياري روستا اشاره كنم و جا دارد از موسسين صندوق و دست‌اندركاران آن بخصوص از جناب خاني و عدل تشكر وقدرداني كنم، اثرات خوب آن مشخص است و در آينده هم بيشتر خواهيم ديد. اين صندوق مي‌تواند بدون اينكه منتظر بوروكراسي ادارات شود، نقش موثري در كارآفريني واشتغال زايي داشته باشد ( خريد زمين مناسب، احداث مجتمع مسكوني، ورزشي، آموزشي، فرهنگي ، كارگاه روستايي و … )

    5- آنچه در آخر بايد در نظر گرفت اين است روستاي گرده ظرفيت و قابليت شهر شدن را دارد بنظرم چشم انداز و افق ديدمان براي شهرشدن باشد لذا برنامه ريزييها هم براساس چنين رويكردي داشته باشد اشتغال زاييِ، رشد خانه سازي و مجتمع مسكوني درقالب كارخانه، خانه‌هاي ويلايي، آپارتماني، ورزشي، آموزشي فرهنگي بعنوان شهراقماري و حضور يافتن اهالي در سرشماريها مهم مي‌باشد.
    باسپاس از همه
    ضمنا از آقايان صبوري، آقازاده و ستاري هم تشكر ميگردد از ديدگاه‌شان استفاده شد.

  9. عابدین می‌گوید:

    من فقط اشک رىختم به خدا حرفى ندارم متاسفم در زمان مسو لىىتم کارى نتوانستم انجام دهم بنا بدلاىلى در زمانش حاضرم مفصلا توضىح دهم شرمندهام
    عابدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *